مردان و زنان در یک سیلوی غولپیکر زیرزمینی زندگی میکنند که از طبقات و بخشهای متعددی تشکیل شده است. این جامعه محصور قوانین و مقررات سختگیرانهای دارد که ساکنان باور دارند برای محافظت آنها از دنیای سمی و ویرانشده سطح زمین وضع شدهاند. با این حال، برخی از افراد شروع به تردید در مورد این…
یک جوان یهودی که توسط نازیها دستگیر شده و به اردوگاهی در آلمان فرستاده میشود، برای نجات جان خود وانمود میکند که ایرانی است. در این میان، او مجبور میشود زبان فارسی را به یکی از نگهبانان اردوگاه بیاموزد و درگیر بازیهای خطرناک و پیچیدهای شود.
یک زوج جوان در دام خونآشامی 500 ساله گرفتار میشوند. این خونآشام مرموز سعی دارد آنها را وسوسه کرده تا برای رسیدن به خواستههایش، تصمیمی دشوار بگیرند و جان خود را به خطر بیندازند.
امیلی و مت، جاسوسان سابق سیا، پس از فاش شدن هویتشان مجبور میشوند دوباره به دنیای جاسوسی بازگردند و از خود و خانوادهشان در برابر تهدیدها محافظت کنند.
جاسوسان سرکش تبدیل شده باشند که اطلاعات حساس را در اختیار دارند. در این فیلم، جو و لارا که پس از ترک دنیای جاسوسی، زندگی آرامی را آغاز کردهاند، در تعطیلات خود در یک استراحتگاه زمستانی گرفتار میشوند. وقتی متوجه میشوند که هارد درایو سرقت شده که حاوی اطلاعات حیاتی است، هدف چندین سازمان اطلاعاتی قرار میگیرند. این دو باید به سرعت تصمیم بگیرند که آیا باید به دنیای قدیمی خود بازگردند یا تمام آنچه را که برایش جنگیدهاند از دست بدهند. داستان پر از تعقیب و گریز، فریب، و انتخابهای سخت است که هیچکس را نمیتوان به طور کامل اعتماد کرد.
داستان دربارهی سیلر ریپلی (نیکلاس کیج)، مردی است که پس از کشته شدن یک مهاجم در مقابل چشمان محبوبهاش، لولا (کاثی درن)، به زندان میافتد. پس از گذشت ۲۲ ماه و ۱۸ روز، وقتی که او از زندان آزاد میشود، لولا علیرغم مخالفت مادرش، ماری یتا (لورا لد)، به ملاقات او میرود. این دو تصمیم میگیرند که از شهر فرار کرده و به نیو اورلیانز بروند، جایی که زندگی جدیدی را آغاز کنند. این داستان در دل هیجان، عاشقانه و پیچیدگیهای روابط انسانی به پیش میرود.
«جفری بومانت» یک دانشجوی کالج است که پس از سکته قلبی پدرش، مجبور میشود به خانه بازگردد. در زمان بازگشتش اما، او یک گوش بریده شده را درون محوطه خالی و بزرگ محل زندگیشان مییابد و شروع به جستجوی معماهایی میکند که پیرامون این پیدا شدن مرموز و ترسناک وجود دارد.
«هنری اسپنسر» سعی دارد از سر و صداهای محیط صنعتی و کارخانههای اطرافش، دوست دختر همیشه خشمگینش، و همچنین صدای جیغ فرزند عجیب و غریبش که به تازگی به دنیا آمده، جان سالم بدر ببرد.
پس از یک برخورد عجیب در یک مهمانی، یک نوازنده ساکسوفون متهم به قتل همسرش میشود و روانه زندان میگردد. اما به طرز غیرقابل توجیهی در زندان به مکانیک جوانی تبدیل میشود و زندگی جدیدی را آغاز میکند.
«آلوین ری استریت»، پیرمرد ۷۳ ساله اهل لورنز ایالت آیوا، وقتی میفهمد برادرش در بستر مرگ است، تصمیم میگیرد برای آخرین بار او را ببیند. اما چون چشمهایش ضعیفتر از آن است که بتواند رانندگی کند، آلوین با استفاده از یک ماشین چمنزنی سفر خود را آغاز میکند تا به برادرش برسد. این سفر نمادین به جستجوی زندگی و رابطههای از دست رفته تبدیل میشود.
پس از تصادف در جاده پیچ در پیچ مالهالند درایو که باعث فراموشی زنی میشود، او وارد جستجوی پرهیجان و امیدوارانهای در هالیوود میشود. در این مسیر، او به دنبال سرنخها و پاسخها در سراسر لسآنجلس میگردد، در حالی که این سرمایهگذاری پیچیده و مرموز به یک دنیای تاریک فراتر از مرزهای رویا و واقعیت میبرد.
پس از نجات از یک اقدام به قتل، فرانک لازاروف با چالشی بزرگ روبهرو میشود: پیدا کردن همسرش لئو که توسط گروهی مرموز از مردان مسلح ربوده شده است. در حالی که فرانک با گذشته تاریک خود مواجه میشود، درگیر توطئهای پیچیده و غیرقابل پیشبینی میشود که همه چیز را برای او تغییر میدهد.
در طول جنگ جهانی دوم، 855 زن سیاهپوست با پیوستن به جنگ، ماموریتی غیرممکن را بر عهده گرفتند. آنها توانستند طی شش ماه انبوهی از نامههایی را که سه سال به سربازان آمریکایی تحویل داده نشده بود، سازماندهی کرده و به مقصد برسانند. این ماموریت، داستانی از شجاعت، تعهد و نقش مهم این زنان در تاریخ را به تصویر میکشد.