کلوین با بیدار شدن در یک مکان جدید عجیب و غریب بدون خاطره ای از زندگی گذشته خود، متوجه می شود که در ازای انتقال توانایی های جدید خود، آن خاطرات را از بین برده است. به عنوان یک احضار کننده به دنیای کاملاً جدیدی می رود - با اولین دنبال کننده او همان الهه ای است که او را به ارمغان آورد! - کلوین زندگی جدید خود را به عنوان یک ماجراجو آغاز می کند، و مدت زیادی نمی گذرد که او تمایلات پنهان خود را به عنوان یک معتاد جنگی کشف می کند. از شوالیه سیاه قلعه باستانی ارواح شیطانی گرفته تا دیو درون غار مخفی حکیم، او در مبارزه با دشمنان مهیب یکی پس از دیگری لذت می برد. به این ماجراجوی OP در یک حماسه مهیج و حماسی بپیوندید زیرا او و متحدانش راه خود را در تاریخچه تاریخ حک می کنند!
دختری به اسم «سایا» در یک معبد به همراه پدرش زندگی می کنه. مثل همه ی بچه های دبیرستانی به دبیرستان می ره و دوستان جالبی داره. از اون جایی که پدر و دختر هیچ رقمه آشپزی بلد نیستن، به نزدیک ترین کافه نزدیک معبد می رن. به طوری که رئیس کافه، آشپز اونا حساب می شه. «سایا» در ظاهر شبیه به بچه های دیگه س، ولی یه تفاوت بزرگ در اون وجود داره. «سایا» قدرت فرا انسانی داره. با کمک شمشیری که از معبد قرض می گیره، به شکار موجودات عجیب و خطرناکی به نام «فرزندان ارشد» می ره. این موجودات از انسان ها تغذیه می کنن و «سایا» شکارچی این موجودات است … در طول روز، «سایا» یک فرد معمولی است، ولی در شب به موجودی قدرتمند تبدیل می شه…
سودو کانامهی از همه جا بی خبر دعوت شده تا برنامهی اسرار آمیز «بازی داروین» رو در موبایل خودش امتحان کنه، ولی بعداً متوجه میشه که قضیه بیشتر از اونیه که فکرش رو میکرده و خودش رو در بازی پیدا میکنه که راه خروجی نداره...
کامیجوی تومنا یک دانش آموز است که در آکادمی شهر زندگی می کند،مدرسه ای بسیار پیشرفته از لحاظ تکنولوژی. او که لحاظ قدرتی در رده ۰ قرار دارد(بدون هیچ قدرتی به طور ناگهانی قابلیت تصور شکن را پیدا می کند قابلیتی که با آن میتوان هر چیزی را به واقعیت تبدیل کرد. او با دختری به نام ایندکس آشنا میشود که می خواد از دست یک اورگان جادویی و قدرتمند فرار کند او ۱۰۳۰۰۰ عدد کتاب جادوی ممنوعه دارد که آن اورگان هم به دنبال همان هاست.حالا آینده و زندگی این دو به هم پیوند خورده است و او باید به ایندکس کمک کند تا فرار کند...
يک سال پس از آنکه "لالا" به زمين آمد، بسيار مصمم است که "ريتو" را به خودش جذب کند و تمام تلاشش را ميکند، با وجود اينکه ميداند "ريتو" درواقع جذب "هارونا" شده است. "ريتوي" بيچاره بايد با لحظات دشواري روبهرو شود چرا که خواهران دوقلوي "لالا"، "نانا" و "مومو" حالا در يک خانه همراه خواهران قابل اطمينان "ريتو"، "ميکان" و "سلين" زندگي ميکنند. تفريح و دردسر به همراه دوستان ديگر آنها از مدرسه و بسياري کاراکترهاي ديگر در انتظار هستند، با اختراعات معمولا فاجعهآميز "لالا"، قرار داد "يامي" براي کشتن "ريتو" و بسياري مسائل در انتظار ديگر از فصل اول...
در سال 198 دوران خورشیدی در توکیو، آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که "جهنمی" خوانده می شوند. برخلاف جهنمی هایی که اولین نسل از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های بعدی توانایی دستکاری شعله ها را حین نگه داشتن فرم انسانی دارند. شینرا کاساکابه، جوانی که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش دارد و ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند. فرق های جهنمی را ساخته، شیرا شروع به پرده برداشتن از حقیقت درباره آتش مرموزی می کند که باعث کشته شدن خانواده اش در 12 سال پیش شده...
یک پسر جوان توسط یک پری دریایی از مرگ نجات پیدا می کند ولی طبق قانون پریان دریایی اگر یک انسان شکل واقعی یک پری را ببیند هر دو باید کشته شوند ، مگر اینکه آن انسان با پری دریایی ازدواج کند...