مارتن شورت یک هنرپیشه اهل کانادا است. وی از سال ۱۹۷۲ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
منبع ویکی پدیا: بیوگرافی مارتین شورت
سه غریبه که علاقه فراوانی به شنیدن داستان های جنایی واقعی دارند، پس از وقوع یک قتل در ساختمان محل سکونتشان، تصمیم می گیرند که تحقیقات جنایی خود را آغاز کنند و...
اجرای زنده موسیقی که قبلاً هرگز دیده نشده، با دکورها و لباسهای کاملاً جدید با الهام از داستان کلاسیک، ایجاد شده برای ادای احترام و همچنین افزودن به داستان نمادین...
ادامه فیلم قبلی پدر عروس. «جورج بنکس» باید این واقعیت را بپذیرد که دختر کوچولو اش حالا دیگر همسر و مهم تر از آن مادر شده است...
«ستوان تاک پندلتن» (کوایید)، خلبان پروازهای آزمایشی که برای شرکت در یک آزمایش کوچک سازی داوطلب شده، قرار است پس از ورود به کپسول بسیار کوچکی، از طریق سرنگ به بدن یک خرگوش تزریق شود. اما تعدادی جاسوس حین آزمایش سر می رسند و «تاک» بالاجبار به بدن «جک پاتر» (شورت)، فروشنده ای که از بیماری می ترسد، تزریق می شود...
«جورج بنکس» (مارتین)، تولید کننده ی کفش های ورزشی، در میانه ی ریخت و پاش های یک مهمانی عروسی، روزهایی را به یاد می آورد که به ازدواج تنها دخترش، «آنی» (ویلیامز) منجر شد...
خلافکار خشن، «دانیل لوکاس» (نولتی) که تازه از زندان آزاد شده و تصمیم گرفته زندگی سالمی داشته باشد، به بانکی در تاکومای ایالت واشینگتن می رود تا پول هایی را که در زندان به دست آورده به حسابش بگذارد. اما «ند پری» (شورت) مجرمی تازه کار که قصد سرقت از بانک را دارد، او را گروگان می گیرد.
هنگامی که بلیتزن از گوزنهای بابانوئل در بیست و یکم دسامبر بازنشستگی خود را اعلام میکند، یک اسب مینیاتوری سه روز فرصت دارد تا رویای زندگیاش برای به دست آوردن جایگاهی در تیم بابانوئل را در آزمونهای قطب شمال، به سرانجام برساند...
زمانی که اسپارکی، سگ ویکتور با یک ماشین تصادف میکند و از دنیا می رود، ویکتور تصمیم می گیرد از تنها راهی که می داند او را به زندگی باز گرداند اما زمانی که این سگ خرابی به بار می آورد و همسایه ها را وحشت زده می کند، ویکتور تلاش می کند والدینش و همسایه ها را متقاعد کند که اسپارکی هنوز همان سگ مهربان و وفادار است...
جیم هاکینز همراه با خدمه یک کشتی فضایی به یک سفر خارق العاده در کهکشان میرود...
سه بازیگر بیکار یک دعوتنامه به دهکده ی کوچکی در مکزیک را می پذیرند تا نقش سه قهرمان افسانه ای آن ها را بازی کنند. اما نمی دانند که قضیه تنها به نمایش ختم نمی شود...