این فیلم مستند تاثیر مد و فشن را بر روی مردم و سیاره نشان می دهد...
«رضوان خان» (شاهرخ خان) مسلمانی از بمبئی است، که از سندروم آسپرگر رنج می برد، که باعث ضعف او در روابط اجتماعی شده است. رضوان در آمریکا با یک بیوه زن هندی بنام «ماندیرا» (کاجول) ازدواج می کند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، ماجراهای غم انگیزی برای او و خانواده‌اش اتفاق می افتد، و او بخاطر اختلالات رفتاری که دارد و همینطور داشتن فامیل «خان» (مسلمان بودن)، مورد شک پلیس قرار گرفته و اشتباهآ بعنوان تروریست دستگیر می شود. از این رو رضوان سفری را آغاز می کند تا «اوباما»، رئیس جمهور آمریکا را ببیند و به او بگوید: اسم من خان است و من تروریست نیستم.
در بحبوحه ی قتل تعدادی از ماموران هندی در لندن، یک افسر شاخه تحقیقات و تحلیل (سازمان اطلاعات خارجی هند ) به همراه سفیر هند در بریتانیا تلاش می کنند تا در زمان محدودی شخص خائن بین مقاماتشان را پیدا کنند...
در سئول، زن یک گانگستر الکی عاشق مرد دیگری می شود و ...
یک مغازه دار ساده، بعد از اینکه مغازه اش در یک زمین لرزه از بین می رود، خدا را به پای میز محاکمه می کشاند!
یک مرد جوان تلاش می کند زنی مناسب برای برادرش پیدا کند و ازدواجی برای او ترتیب دهد، اما خودش عاشق همان دختری می شود که برای برادرش پیدا کرده...
فیلم داستان زوجی عاشق است که با هم گریخته و ازدواج می کنند. اما پس از مدتی متوجه می شوند که زندگی مشترکی آن چیزی که قصد ساختن آنرا داشته اند نیست...
«تاکور» (کمار)، پلیسی بازنشسته که «جبار سینگ» (خان) خانواده اش را قتل عام کرده و دست های خودش را بریده است، دو ماجراجو، «ویرو» (دهارمندرا) و «جایدیو» (باچان)، را به کار می گیرد تا تبهکار مخوف را بیابند...
"تارا" و "مایا" دو دوست جدانشدنی در هندوستان هستن .علاقه,عادتها و سرگرمیهای آنها مثل هم هست سالها بعد،آنها که تبدیل به انسانهای بالغی شده اند،دوستی خود را حفظ می کنند."تارا" با شاهزاده ای به نام "راج سینگ" ازدواج می کند.پس از ازدواج "راج" از او خسته...
مارودهار فرزند پدری ظالم و زورگو به نام آشوک پاندی است. او روزها را ناامید و بی‌هدف می‌گذراند، غافل از این که پدرش برای ازدواج او برنامه‌ریزی می‌کند و...