یک نوجوان و گروهی از دوستانش سعی می کنند از یک مدرسه شبانه روزی که اسرار خطرناکی را حفظ می کند، فرار کنند.
وحشتی روح آدی و سامان را تعقیب می کند. آیو دلیل عذاب آنها را می داند ، گناهی که در خطرناک ترین زمان مغرب انجام شده است. چه گناهی کرده اند و چه اتفاقی برای عدی و سامان و ایو و روستایشان می افتد ؟..
داستان نلا، دستیار سردبیر آفریقایی-آمریکایی که در یک شرکت انتشاراتی سفیدپوست در نیویورک کار می کند. وقتی دختر جدید هیزل از راه می رسد، او از داشتن یک همکار سیاه پوست هیجان زده می شود، اما آیا او دوست است یا دشمن؟
یک زن متاهل آخر هفته به یک سفر خطرناک می رود که اشتیاق او را برمی انگیزد.اما این به طرز غم انگیزی به پایان می رسد و او را متعجب می کند که آیا افراد نزدیک او حقیقت را می گویند...
داستان جوآنا هاگ، یک دختر میانسال و مادر پیرش که وقتی به خانه خانوادگی سابق خود باز می گردند، باید با رازهای گذشته روبرو شوند، خانه ای که زمانی بزرگ و تقریباً خالی از سکنه شده است...
یک زن باردار در حال استراحت در رختخواب شروع به تعجب می کند که آیا خانه اش خالی از سکنه است یا همه چیز زاییده تواهماتش می باشد...
یک تاجر به طور مرموزی در یک سلول زندان در فضای باز که تنها یک آسیاب قدیمی دارد از خواب بیدار می شود. او که مجبور است به عنوان یک حیوان باری کار کند، باید قبل از تولد فرزندش راهی برای فرار پیدا کند...
شهر لاریماح و 11 ساکن عجیب آن در اعماق منطقه خارج از استرالیا واقع شده است. هنگامی که یکی از آنها به طور مرموزی در هوا ناپدید می شود، ساکنان باقی مانده مظنون می شوند و...
در سال 2008، شش دوست از نیویورک تصمیم گرفتند با هم در ایتالیا تعطیلات خود را بگذرانند، آنها فکر می کنند دو هفته آرام و آسان و پر از مهمانی و سرگرمی دارند. تعطیلات آنها به زودی با شروع یک اتفاق عجیب و غریب به جهنم تبدیل می شود و ...
روایت رمز و راز یک شهر کابوس وار در آمریکای میانه که همه کسانی را که وارد می شوند به دام می اندازد...