وینسنت مینلی یک کارگردان اهل ایالات متحده آمریکا بود. مینلی به خاطر کارگردانی فیلم‌های موزیکال کلاسیک همچون مرا در سن لویی ملاقات کن، یک آمریکایی در پاریس و ژی‌ژی به شهرت رسید.
منبع ویکی پدیا: بیوگرافی وینسنت مینلی
مامور فدرال "ریگبی" در جستجوی موتورهای دزدیده شده هواپیما عاشق همسر زیبای مظنون اصلی خود می شود...
"چارلی" که توسط همسر حسودش مورد حمله قرار می گیرد در دریا گم شده اما پس از مدت کوتاهی به شکل یک زن جذاب باز می گردد..
پس از جنگ، "دیو هرسچ" کهنه سرباز الکلی و نویسنده سابق از شیکاگو به زادگاهش در ایندیانا باز می گردد. "گینی مورهد" زنی که در شیکاگو عاشق او شده "دیو" را همراهی می کند. "دیو" با بردار خود "فرانک" که مالک یک جواهر فروشی بوده دیدار کرده و به صرف شام به خانواده او دعوت می شود که...
این فیلم به داستان زندگی ترانه نویس و پیشگام صنعت نمایش برادوی، "جروم کرن" میپردازد که زمانی که در آمریکا موفق نمیشود به انگلستان رفته و ...
وقتی "مایک هگان" و "ماریلا بروان" پس از رابطه ای عاشقانه در سواحل غربی ازدواج کرده و به نیویورک بازمی گردند،متوجه می شود نقاط مشترکی با هم ندارند و...
یک کارگردان باهوش برای ساختن یک تئاتر موزیکال استخدام شده و آنرا طوری تغییر می دهد که دیگر شناخته نمی شود...
سه دوست در پاریس به دنبال پیدا کردن کاری هستند. همه چیز پیچیده می شود وقتی دو نفر از آنها همزمان عاشق یک زن می شوند ...
ماجرای دوستی یک پسر خوش گذران و یک فاحشه جوان در پاریس...
« ونسان ون گوگ » ( داگلاس ) چندان در هماهنگ كردن خود با زندگى خانوادگى موفق نیست و با كمك مالى برادرش ، « تئو » ( دانلد ) به نقاشى ، مشغله ى اصلى اش ، ادامه مى دهد...
سینت لوییس ، سال 1903. وقتى « آلونزو اسمیت » ( ایمز ) ترفیع مىگیرد و مأمور مىشود تا به نیویورك برود ، هیچكس در خانوادهى او از این تغییر مكان خشنود نیست. « اسمیت » ابتدا بهرغم اكراه همه در تصمیم خویش مصر است اما سپس قبول مىكند تا همراه خانوادهدر سینت لوییس بماند.