بیش از 300 سال در آینده ، جامعه با فناوری های جدید متحول شده است و منجر به این می شود كه بدن انسان قابل تعویض باشد و مرگ دیگر دائمی نباشد. تاکشی کوواکس تنها سرباز بازمانده از گروهی از رزمندگان نخبه بین ستاره ای است که در یک قیام علیه نظم نوین جهانی شکست خوردند. ذهن او قرن ها در زندان به سر برد ، تا این كه لورنس بنكروفت تاجر ثروتمند به او فرصتی برای زندگی دوباره می دهد...
داستان شرکت آسان ، 506 از 101 لشکر هوابرد از سال 1942 تا پایان جنگ جهانی دوم است. مجموعه ای از پنجاه پرتره که توسط فیلم های بایگانی نشان داده شده و با صدا بازگو می شود...
فیلم برداشتی از نه داستان مختلف کتابی به همین نام است."پازولینی" با استفاده از روشهای قدیمی خود کلیسا را هجو می کند و...
سه نوجوان تصمیم می گیرند تمام تابستان خود را برای ساختن یک کلبه در جنگل صرف کنند و دور از همه چیز در آن زندگی کنند...
این فیلم چند ساعت از زندگی آقای اسکار را به تصویر می کشد، شخصیتی مرموز که دارای زندگی های متفاوتی است: مدیر کارخانه، قاتل، گدا، هیولا، مرد خانواده، و ...
یک مهمان غریبه به دیدن خانواده ثروتمندی می رود.او خدمتکار آنها,پسرشان,مادر و دختر و در نهایت پدر خانواده را قبل از ترک خود اغوا می کند.بعد از رفتن او هیچ یک از آنها نمی توانند مانند سابق زندگی کنند...
كلوئی 7 ساله ، كه توسط پدرش در داخل خانه بسته شده بود ، در ترس و جذابيت دنيای خارجی زندگي می كند...
در دنیای آینده حکومتی بسیار خشن و مستبد وجود دارد که سیاست آن از بین بردن شورشها، جنگها و اعتراضات با استفاده از فرونشاندن احساسات و محو هیجانات است: کتابها ، هنر و موسیقی بطور اکید ممنوع شده اند و داشتن احساس جرمی است که مجازات مرگ دارد. جان پرستون یکی از بهترین ماموران حکومت است که مسئول از بین بردن هر کسی است که از این قوانین سرپیچی کرده است. اما زمانیکه او مقداری از داروی پروزیوم را از دست می دهد – یک داروی هوشیار کننده ذهن که احساسات را کاهش می دهد – ناگهان به تنها فردی تبدیل می شود که قادرست با این حکومت با آن مبارزه کرده و آنرا از بین ببرد.
«استیون فلمینگ» (آیرونز) بیست و پنج سال است که با «اینگرید» (ریچاردسن) ازدواج کرده و با او رابطه ی پر مهر و عاطفه ای دارد. «استیون» در مهمانی سفارت فرانسه با «آنا بارتن» (بینوش)، محبوبه ی پسرش، «مارتین» (گریوز) آشنا می شود و رابطه ای بین آن دو شکل می گیرد که خیلی زود از کنترل «استیون» خارج می شود.
به نظر می رسد "مگان" زندگی کاملی داشته باشد، یک رابطه دوست داشتنی با یک شوهر شگفت انگیز به نام "توماس" و دو فرزند شایسته. اما پس از مدتی او از حالت اغما بیدار می شود و می فهمد هرگز ازدواج نکرده است