قرن نوزدهم. «آنا لیونوونز» (فاستر) را سلطان تایلند (یون - فات) استخدام می کند تا به بزرگ کردن و آموزش بچه های او بپردازد...
''هارپر'' در مراسم عروسی ''لنس'' که یک ورزشکار حرفه ایست بعنوان ساقدوش حضور می یابد و این در حالیست که دوست دخترش ''رابین'' از او تعهد میخواهد و...
«نیکول ماریس» دختری دبیرستانی است که زمانی که می فهمد دوست پسرش به او خیانت کرده است، زندگی اش زیر و رو می شود...
«بن» و «کیتی» زوجی هستند که با هم ازدواج کرده اند و در پانزده سالی که از وصلت آن ها می گذرد از مشکلات بسیاری هراه با هم عبور کرده اند...
یک نویسنده به همراه بهترین دوستانش در روز عروسی اش به یاد دوران جوانی، تجدید دیدار کرده و خاطرات آن زمان را مرور می کنند و بعضی از آنها را دوباره انجام می دهند...
«تام جریکو» ریاضی دان با استعدادی است که در زمینه ی تکامل و نگه داری از ماشین «معما» با دولت بریتانیا هم کاری می کند. به تازگی ظاهرا آلمانی ها رمز جدیدی طراحی کرده اند که ماشین «معما» قادر به رمزگشایی اش نیست و بنابراین پیش از آن که ستون مهمی شامل نیرو و تجهیزات به دریا بزند، به کمک «جریکو» نیاز است تا رمز نیروهای محور را رازگشایی کند.
زن یک کشاوز اغوا میشود تا از دست همسر بی عاطفه اش بوسیله یه شهرستانی حقه باز فرار کند...
«لیتل وویس» (هراکس) دختری است خجالتی و بی سروزبان که با مادرش، «مری» (بلتین) زندگی می کند. «لیلتل وویس» به ندرت از خانه خارج می شود و در عوض، به صفحاتش گوش می دهد و پا به پای «شرلی بسی»، «جودی گارلند» و «مریلین مونرو»، آواز می خواند. یک شب «مری» با «ری سی» (کین)، کارگزار و «کاشف استعداد» آشنا می شود. «مری» او را به خانه اش دعوت می کند و در همان جاست که «ری»، صدای «لیتل وویس» را می شنود و آن چنان تحت تأثیر قرار می گیرد که فکر می کند می تواند از او یک ستاره بسازد...
"جو" که سابقا به الکل اعتیاد داشته و بیکار است و "سارا" کارمند سازمان بهداشت رابطه ای عاشقانه با هم برقرار می کنند. هر دو آنها در سی سالگی خود هستند و...
سال ۱۹۴۹، کابوهای جوان تکزاسی، «جان گریدی کول» (دیمن) و «لیسی رولینز» (تامس) به امید یافتن کار و ماجراجویی عازم مکزیک می شوند. این دو پیش از این که به مکزیک برسند و برای یک مزرعه دار ثروتمند (بلیدز) به کار بپردازند، جوان اسب دزدی به نام «بلونیز» (بلک) را نیز، با اکراه، تحت حمایت خود می گیرند. اما در مکزیک دل باختگی «آلخاندور» (کروز) دختر مزرعه دار ثروتمند به «کول» باعث تیره شدن رابطه ی «کول» و «رولینز» می شود...