داستان پنج سرباز محبوس در یک پناهگاه که با اخلاق، بیهودگی مبارزه می‌کنند...
جنگ خلیج فارس. در عملیات «توفان صحرا»، «ستوان ناتانیل سرلینگ» (واشینگتن)، فرمانده ی یک واحد ارتش امریکا، به خطا دستور نابودی تانکی را می دهد که در واقع تانکی «خودی» است و عده ای از سربازان هم وطنش، از جمله یکی از دوستان صمیمی اش کشته می شوند. فشار روحی این ماجرا، او را به نوش خواری و فروپاشی زندگی زناشویی اش می کشاند.
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهای سرخ به پنوم پن، «سیدنی شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمریکایی، و دیگر روزنامه نگاران خارجی به یک اردوگاه جنگی منتقل می شوند و شاهد اعدام عده ای از اسیران هستند. پس از آن که «دیت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سیدنی» خمرهای سرخ را متقاعد می کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، این عده به سفارت فرانسه پناه می برند.
"کاپیتان راکول توری" و فرمانده "پائول ادینگتون" بخشی از تلاش نیروی دریایی برای جذب نیروهای جدید و تلافی حمله ژاپنیها به "پرل هاربر" هستند. "توری" درگیری احساسی با یک پرستار داشته و از طرفی تلاش می کند رابطه اش را پسر خود را که یک افسر نیروی دریایی است بهبود بخشد...
"جوئی"، به منظور خرید اسلحه برای مردمش که به طور وحشیانه توسط دولت مورد تهاجم قرار گرفته اند، به یک بانک دستبرد می زند. فیلم داستان فرار او به مکزیک و تعقیب شدنش توسط یک کلانتر را روایت می کند...
سرگذشت زندگی «تموچین» از سال 1172، زمانی که نه سال (اودسورن) داشت و همسر آینده ی خود را انتخاب کرد تا 1206 که با نام «چنگیز خان» (آسانو) قبایل مختلف مغول را متحد کرد.
جنگ جهانی دوم، دانشجوی سال دوم مدرسه ی حقوق، «سروان تامی هارت» (فارل)، در اردوگاه اسیران جنگی آلمان زندانی است. در اردوگاه قتلی اتفاق می افتد و «هارت» مأمور می شود تا در دادگاهی که خود زندانی ها تشکیل داده اند. از متهم به قتل، خلبانی سیاه پوست (هوارد) دفاع کند...
مستندی درباره حزب نازی در نورنبرگ سال 1934...
داستان زندگی خلبان جنگنده به نام مانفرد ریچتوفن که به "بارون قرمز" معروف بود...
وایکینگ ها یک سریال تلویزیونی است. وایکینگها ما را به دنیای بی رحمانه و اسرارآمیز راگنار لوتبروک ، یک مبارز و کشاورز وایکینگ که آرزوی کشف و انتقال دارد ، می برد ...