«نیک» کارگر فلزکار پروژه های پل سازی برای فراز از زندگی یکنواخت و خسته کننده خانوادگی رابطه عاشقانه ای با «تولا»ی زیبا و فتان پیدا می کند. این اتفاق سبب می شود تا همسرش «کیتی» رابطه اش را با او قطع و از صحبت کردن با وی خودداری کند. نیک که متوجه اشتباه خود شده، دست به هر کاری می زند تا دوباره با همسر و سه دخترش رابطه برقرار نماید. او برای ایجاد ارتباط راه تازه ای می یابد: استفاده از آوازها...
جین اایر اقتباسی از رمان شارلوت برونته در سال 1847 با همین نام است. این داستان که موضوع اقتباس های بی شماری تلویزیونی و فیلم بوده است ، براساس زندگی شخصی یتیمی ساخته شده است...
یک خانواده امریکایی به دام گروهی از انسانهای روانی می افتند، انسانهایی که در بیابان و به دور از تمدن زندگی می کنند.
«کازانوا» مرد زن بازی است که بعد از آشنایی با یک زن معمولی ونیزی، تلاش می کند به معنای واقعی عشق پی ببرد...
پس از سال ها قطع ارتباط، مردی انگلیسی به نام «ماکس اسکینر» (کرو) باخبر می شود که عمویش (فینی) درگذشته و در پرووانس برای او یک قصر و تاکستان به ارث رسیده است. «ماکس» به فرانسه می رود تا هرچه زودتر ارثیه را به فروش برساند. اما خاطرات دوران کودکی (که در این املاک سپری کرده)، جذابیت دختری فرانسوی (کوتیار) و زنی امریکایی (کورنیش) که ادعا می کند دختر نامشروع عموی «ماکس» است، نقشه های او را بر هم می زند...
«استفان میروکس» یک مرد جوان خجالتی است که بعد از مرگ پدرش از مکزیک به پاریس نقل مکان می کند تا نزدیک مادرش باشد. او در آنجا عاشق دختر همسایه اش می شود که «استفانی» نام دارد. به دست آوردن این دختر برای او کار بسیار دشواری است، همین امر باعث میشود او برای فرار از مشکلاتش به دنیای رویاهایش پناه ببرد...
نسخه دوبله فارسی نیز افزوده شد
تلاش هزار ساله ی مردی (جکمن) برای نجات زندگی زنی (وایس) که دوست دارد؛ در هیئت یک فاتح اسپانیایی قرن شانزدهمی، یک دانشمند در زمان حال و یک فضانورد در قرن بیست و ششم.
سال های پایانی قرن هجدهم، اسپانیا. فرانسیسکو گویا زیر سایه حمایت پادشاه کارل چهارم سرگرم قوام دادن به سبک کاری خویش و خلق بهترین تابلوها است. اینس دختر جوان و زیبای تاجری ثروتمند که به نوعی الهه الهام وی شمرده می شود، گرفتار دادگاه تفتیش عقاید کلیسا می شود. پدر اینس برای نجات وی به گویا روی می آورد تا از رابطه خود برای تماس با پدر لورنزوی جوان و صاحب سمت در کلیسا استفاده کند . اما لورنزو ...
«تایلر گیج»، که یک رقاص خیابانی و همینطور فردی آشوبگر است، بعد از بهم ریختن یک مدرسه هنر، محکوم به ۳۰۰ ساعت خدمت در این مدرسه می شود. در همین مدت او با یک رقاص باله بنام «نورا کلارک» آشنا می شود و ...
در یکی از روستاهای مراکش، پدر خانواده برای دور کردن شغالها از گله، اسلحهای خریداری کرده و آن را به پسرانش میدهد. این دو برادر بر سر دقت تیراندازی و بُرد نهایی اسلحه مشاجره میکنند و پسر کوچکتر یعنی «یوسف»، اتوبوسی که حامل توریستها است و در فاصلهای دور از آنها قرار دارد را هدف قرار میدهد و همین موضوع، ابعاد وسیعی از اتفاقات بعدی را رقم میزند.